از سال ۲۰۰۰ تاکنون وضعیت قصه و قصه گوئی در ایران به شدت مخشوش بوده است بویژه در راستای هنری کار با کودکان و نوجوانان. آقای صادق رضائي سکوی مدیر عاملی را از محسن چینی فروشان در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد به دست گرفت. سیاست فرهنگی صادق رضائی جشنواره قصه گوئی کانون پرورش را به ناگهان به سیر قهقرائي کشاند و به یکی از بی محتواترین جشنواره های قصه گوئی در دنیا مبدل ساخت. در سیاست فرهنگی وی تنها به دنبال زندگی و قصه های پیامبران و امامان شیعی بود تا هنر قصه گوئي. وی جشنواره قصه گوئی کانون را به تعزیه تبدیل نمود هر چند این هنر از قبل در کانون وجود داشت ولی در جای خود اما از زمان وی به هنر غالب استاندارد تبدیل شد.
وضعیت به همین ختم نمی شود از سال ۲۰۰۷ که ارتباط جشنواره قصه گوئی کانون برای اولین بار مرز های ایران را پشت سر گذاشت بزرگترین مشگل نهاد های فرهنگی دولتی در ایران این است که به یک پارانویا رفتاری گرفتارند. به نظر می رسد که مدیریت کانون پرورش در دام تئوری توطئه مانند دیگر نهاد های فرهنگی وابسته به جمهوری اسلامی قرار دارد.
از سال ۲۰۰۸ تا به ریاست رسیدن صادق رضائی به پست مدیر عاملی کانون پرورش و ادامه آن تمامی کسانی که در شورای برگذاری جشنواره قصه گوئي نقش مثبتی داشتند هر ساله عوض می شدند و یا از کانون پروزش اخراج می شدند. به این شکل هر کارمند کانون پرورش که با مهمانان خارجی ارتباط ارگانیک خوب برگذار می کرد به شکلی سیستماتیک از روند کاری کنار گذاشته می شد. به این شکل هر ساله تیمی بی تجربه به روی کار می آمد تا سال دیگر دوباره عوض شوند. این سیاست شایزوفرنی و پارونویا سیاست رسمی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در کانون پرورش است.
اکثریت اعضای کانون پرورش از زنان تحصیل کرده ایرانی هستند. تمامی کار های اجرائی در این نهاد توسط زنان تحصیل کرده صورت می گیرد ولی در کادر رهبری این نهاد یازده مرد عضویت دارند. هیچ زنی در کانون پرورش در سکان ریاست این نهاد وجود ندارد. به این ترتیب کانون پرورش ایران را باید شاید تنها نهاد فرهنگی در دنیای فعلی هنری کودکان و نوجوانان در دنیا به شمار می آید که هیج زنی در رهبری آن وجود ندارد. این خود شاید عجیبترین پدیده فرهنگی در دنیای کنونی است که متخصص ترین لایه های اجتماعی در ایران در رشته هنری کودکان در این رشته کاملا در برنامه ریزی و مدیریت آن غایب هستند. مدیران فرهنگی در کانون در قدم اول با توجه به ارتباط آنها با اداره حراست انتخاب می شوند تا شایستگی علمی و هنری آنها.
. علیرغم آنگه چه در ایران و چه در تمامی کشور های دیگر دنیا تمامی رشته های فرهنگی وابسته به کودکان تقریبا در بست در مونوپول زنان قرار دارند. بدون زنان در کانون هیچ سنگی روی هم بند نمی شود ولی این مرد های بدون شناخت از مقوله فرهنگ هستند که در ایران تصمیم گیرنده هستند. این یکی از بزرگترین مشگلات ساختاری در ایران است.
فراموش نباید کرد که اکثریت قصه گویان کانون پرورش زن هستند ولی هیچ قصه گوئی در ایران تا به حال به ریاست کمیته اجرائي جشنواره قصه گوئي کانون پرورش در نیامده است.
مدیر عامل جدید کانون پرورش کودکان ونوجوانان در ایران آقای علیرضا حاجیان زاده نیز مانند قبری است که مرده ای در آن نیست و همان سیاست های دگم دنبال می شود و فعلا مثل اینکه از سال ۲۰۱۳ هیچ خبری از ایشان نیست و سایه رضائی و احمدی نژاد و مصباح یزدی هنوز بر کانون پرورش حاکم است.
سیاست های پارونویای فرهنگی جمهوری اسلامی بر اصول فرهنگی حوزه ای استوار است و برزگترین چالش فرهنگی کاران ایران می باشد. این شایزفرونی فرهنگی نه فقط در حاکمیت جمهوری اسلامی غالب است. در اپوزیسیون ایران این پارنویا در حدی گسترده رواج دارد.
پدیده فرهنگ و کار فرهنگی در جوامع ایرانی چه در پوریسون و چه در اپوبزیسون در بهترین حالت گرفتار بند های نگاه فلسفه مارکسیستی و نگاه عامی پسند آن به هنر هستند . هنر و کار فرهنگی در بین نیرو های سیاسی ایرانی شبیه به تغزیه های عاشورائی است و مانند مراسم تکیه های مذهبی در محرم می ماند. در بهترین حالت غذای شبه نذری که در این جشنواره ها سرو می شود که معمولا بهترین بخش کارنوال های از نوع ایرانی هستند.
نقش زنان در فرهنگ و هنر و ادبیات کودکان و نوجوانان در عرصه های بین المللی و در سطح ایران بسیار گسترده است. برترین پژوهشگران ادبیات و فرهنگ کودکان و نوجوانان در ایران زن هستند ولی قدرت اجرائی کاملا در دست مردان است.
ساختار فرهنگی اجرائی در ایران در یکی از بزرگترین چالش های تاریخی خود روبرو است. از یک سو استاندارد های زیبائي شناسی که بیش از ۱۲۵ سال است در کشور های پیشرفته بایگانی شده است قدرت را در ایران به جامعه ای مرد سالار مذهبی که بر مبنای ارزش های اخلاقی و فقهی است داده است و از سوی دیگر آن را به جامعه ای غیر پویا در عرصه بسیاری از هنر ها مبدل کرده است.
در ایران تشکیل نهاد های غیر دولتی با مشگلات اجرائی بسیاری روبرو است. یک نهاد غیر دولتی نمی تواند مستقیما از مهمانان خارجی دعوت به عمل آورد. از این رو در ایران هیچ حرکت هنری بین المللی وجود ندارد که به یک نهاد دولتی وصل نباشد و سیاست های حاکم بر جمهوری اسلامی را به نحوی در هنر و فرهنگ پیش نبرد.
ار این رو علی بابا این بار از جنگلهای نروژ با شما از دزدان فرهنگی سخن خواهد گفت. علی بابا تریبون قصه گویان و داستان پردازانی است که با روشن کردن نور به جنگ تاریکی می روند. علی بابا لحاف دزدان فرهنگی مردم فارسی زبان را در این سایت به آب خواهد سپرد. علی بابا کانال داستانی نخصصی کودکان و نوجوانان فارسی زبان است. علی بابا تنها به کودکان و نوجوانان تعلق دارد و در این راستا هیچ شوخی نه با حاکمین و نه با اپوزیسیون آن و نه بزرگسالان فارسی زبان دارد.
بله علی بابا کار خود را آغاز می کند.
علی بابا
امیر میرزائی